تمام ناپیدای من

درد من این گشتن بی امان ، پی چیزی است که نمی دانم چیست

تمام ناپیدای من

درد من این گشتن بی امان ، پی چیزی است که نمی دانم چیست

تو هیچ چی نیستی ولی اون همه چیزه ...

می دونم ، می دونم . احساس ضعف می کنی . می دونم با تمام تنهایی که احساس می کنی ولی وقتی اون هست دلت گرمه . می دونم دلت می خواد توی چشاش نگاه کنی و بگی نخود ، اما نمی تونی . آخه تو هیچی نیستی ولی اون .... هر چی می گذره تنهاتر می شی نه ؟! آخه تو هیچی نیستی . تنها کار مفیدی که در حال حاضر می تونی بکنی همینه که بمیری . می دونم ؛ اون جانشین همه نداشتن های توست ؛ اون تنها داشته مهم تو ، تو زندگیته . می دونم آخرین پناه زندگیته ولی تو هیچی نیستی ، هیچی که داشتن و نداشتن نداره . احساس بدبختی که داری انتها نداره ، تنها راهت همونیه که بهت گفتم . ازت متنفرم . 
نظرات 3 + ارسال نظر
هان! پنج‌شنبه 4 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 10:06 ق.ظ http://fartherthanfar.blogsky.com

سکوت می کنیم

سین صاد میم پنج‌شنبه 4 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:12 ق.ظ http://sinsadmim.com

خوبی تو؟

بیـــگانـــــه جمعه 5 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:48 ب.ظ http://hepta.blogsky.com

خوشم اومد. زیبا بود.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد