می دونم ، می دونم . احساس ضعف می کنی . می دونم با تمام تنهایی که احساس می کنی ولی وقتی اون هست دلت گرمه . می دونم دلت می خواد توی چشاش نگاه کنی و بگی نخود ، اما نمی تونی . آخه تو هیچی نیستی ولی اون .... هر چی می گذره تنهاتر می شی نه ؟! آخه تو هیچی نیستی . تنها کار مفیدی که در حال حاضر می تونی بکنی همینه که بمیری . می دونم ؛ اون جانشین همه نداشتن های توست ؛ اون تنها داشته مهم تو ، تو زندگیته . می دونم آخرین پناه زندگیته ولی تو هیچی نیستی ، هیچی که داشتن و نداشتن نداره . احساس بدبختی که داری انتها نداره ، تنها راهت همونیه که بهت گفتم . ازت متنفرم .
سکوت می کنیم
خوبی تو؟
خوشم اومد. زیبا بود.