تا حالا به آسانسور سواری خودمون دقت کردیم ؟ ما ایرانیها همیشه دور آسانسور می ایستیم . اساسا در شلوغ ترین وضعیت هم توی یک آسانسور کسی پشتش رو به دیگری نمی کنه و همه دایره وار می ایستند . علتش چیه ؟
1) آیا ایرانیها ملت بسیار با ادبی هستند و به هم پشت نمی کنند ؟
2) آیا ایرانیها به هم اعتماد ندارند و مطمئن نیستند اگه به هم پشت کنند چه اتفاقی میوفته؟
3) ایرانیها عادت دارند مسجدی دور هم بشینند و آسانسور هم از این قاعده مستثنی نیست ؟
4) این خارجی ها هستند که توی آسانسور اشتباه می ایستند ، نه ما ایرانیها
علتش هر چی که هست بعضی وقت ها یک نفر وسط این دایره میوفته و نمی دونه باید به کدوم سمت بایسته . در واقع رو به هر کی بایسته یه جورایی ناجوره . بنده خدا خیلی اذیت می شه .
همچون یک پیکار جنگی صبح به قرارگاه خاتم می رویم و انواع جک های تلخ ارتش این کشور را نظاره می کنیم و بی خودانه از مجبوری در راهروها و ساختمان های قرارگاه می دویم و از این و آن امضای سه برگی تسویه حساب سربازی را می گیریم و خوشحال از اینکه بالاخره این کارت پایان خدمت لعنتی را می گیریم و من با خودم فکر می کنم این ارتشی است که اگر روزی در این کشور جنگ شود می خواهد از کشور دفاع کند ؟!! بزرگترین قرارگاه نظامی پدافند هوایی !!!
بعد از ایستادن پشت درهایی که سربازانش از بیکاری در را بسته نگاه می دارند و خودشان هم نمی دانند چرا به خانه برمی گردیم و در مترو همه آنها را می بینم که بعد از پایان ساعت اداری همچون من در راه بازگشت به خانه اند . تا فردا صبح که دوباره باید به پیکار بروم در صلح خواهیم بود .
دارم میرم سفر . نمی دونم برمیگردم یا نه ! به هر حال چند روزی از همه چی دور می شم . خوشحالم . چه برگردم ، چه برنگردم .
چقدر بعضی وقت ها احساس نزدیکی به شخصیت دکستر دارم !!!