تمام ناپیدای من

درد من این گشتن بی امان ، پی چیزی است که نمی دانم چیست

تمام ناپیدای من

درد من این گشتن بی امان ، پی چیزی است که نمی دانم چیست

مرا چه می شود ؟

مرا چه می شود ؟ مرا چه می شود که هر کجا هستم بدترین جای زمین همان جاست . چه کسی به اندازه من آرزو داشت که هیچ وقت بود نمی بود که اینک اینگونه آرزوی نابودی کند .

نظرات 3 + ارسال نظر
تو پنج‌شنبه 4 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:44 ب.ظ http://chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com

همه جای زمین همینه بنابراین به بودن تو ربطی نداره...
باید رفت...

[ بدون نام ] شنبه 6 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:34 ب.ظ

وقتی نوشته هاتو میخونم احساس پوچی بهم دست می ده ، حس اینکه هیچ اهمیتی ندارم تو زندگی حداقل واسه تو ، متاسفم که اینقدر حالت از زندگیت بهم می خوره که آرزوی نابودی می کنی .
و متاسفم واسه خودم که با آدمی زندگی می کنم که به جای این که سرشار از زندگی باشه اونم تو این سن , سرشار از تنفره .
به خودم قول می دم که دیگه نوشته هاتو نخونم و تمام سعی امو بکنم که حداقل مثل تو نشم , چون نتونستم کاری کنم که تو یک کم راضی بشی .
نمیدونم واسه زندگیت چیکار کردی که اینقدر انتظاراتت زیاده , اصلا نمیدونم زندگیت اگه چه جوری باشه راضی می شی؟؟؟؟
فکر کنم خودتم نمیدونی فقط دوست داری همش ناله کنی , حس عجز و ناتوانی به آدم بدی , مثل آدمای شکست خورده و ضعیف حرف بزنی ...
خیلی بده آدم همش نوشته هایی رو از شوهرش بخونه که سرشاز از تنفر , آرزوی نابودی , بدبختی باشه ...
خیلی حس بدیه ...

خلوت دل جمعه 18 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 08:57 ق.ظ http://khalvated.blogsky.com

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد