اگر کوسه ها آدم بودند با ماهی های کوچولو مهربانتر میشدند؟
البته !اگر کوسه ها آدم بودند
توی دریا برای ماهی هاجعبه های محکمی میساختند
همه جور خوراکی توی آن میگذاشتند
مواظب بودند که همیشه پر آب باشد
هوای بهداشت ماهی های کوچولو را هم داشتند
برای آنکه هیچوقت دل ماهی کوچولو نگیرد
گاهگاه مهمانی های بزرگ بر پا میکردند
زیرا
گوشت ماهی شاد از ماهی دلگیر لذیذتر است!
برای ماهی ها مدرسه میساختند
وبه آنها یاد میدادند
که چطور به طرف دهان کوسه شنا کنند
درس اصلی ماهیها اخلاق بود
به آنها می قبولاندند
که زیبا ترین و باشکوه ترین کار برای یک ماهی این است
که خودش را در نهایت خوشوقتی تقدیم یک کوسه کند
به ماهی کوچولو یاد میدادند که چطور به کوسه ها معتقد باشند
و چگونه خود را برای یک آینده زیبا مهیا کنند
آینده ای که فقط از راه اطاعت به دست میایید
اگر کوسه ها آدم بودند
در قلمروشا ن البته هنر هم وجود داشت
از دندان کوسه تصاویر زیبا ورنگارنگی می کشیدند
ته دریا نمایشنامه به روی صحنه میاوردند
که در آن ماهی کوچولو های قهرمان
شاد وشنگول به دهان کوسه ها شیرجه می رفتند
همراه نمایش آهنگهای مسحور کننده یی هم مینواختند که بی اختیار
ماهیهای کوچولو را به طرف دهان کوسه ها میکشاند
در آنجا بی تردید مذهبی هم وجود داشت
که به ماهیها می آ موخت :
"زندگی واقعی در شکم کوسه ها آغاز میشود"
سلام sr
هر چیزی که پنهان و مخفی باشه دیگه بهش آشکار نمیگن و هر چیزی هم که آشکار باشه دیگه مخفی نیست
ولی یکی رو میشناسم که هم پنهانه و هم آشکاره!!
خوشحال میشم نظرتون رو دربارش بدونم
تمام این پنهان ها و پیداها وابسته به دید ماست . این ما هستیم که با نوع نگاهمون تصور می کنیم چیزی پنهان هست یا آشکار . پنهان و آشکار بودن همه چیز تصور ماست .
به نظرم تو اول ببین با خودت چند چندی...
عالی بود این نوشته
خوب نیستی...؟
نیستید؟