تمام ناپیدای من

درد من این گشتن بی امان ، پی چیزی است که نمی دانم چیست

تمام ناپیدای من

درد من این گشتن بی امان ، پی چیزی است که نمی دانم چیست

تمومش کردم

کاری که وقتش رو نداشتم با تمام اینکه خیلی دوستش داشتم تعطیلش کردم . حالا تقریبا دو روزی می شه که کمی احساس آرامش می کنم . دلم خیلی برای خودم تنگ شده بود . برای خودم که پشت میزم بنشینم و چند خطی بنویسم و مثل همیشه اوقات برای خودم یک پروژه کاری تعریف کنم . هر چقدر فکر می کنم می بینم کم عاشق تولیدم . به هر چیزی که نگاه می کنم با خودم فکر می کنم چطور می تونم یه چیزی مثل اون یا بهترش رو بسازم . اصلا ولش کن این حرفها رو . فقط هوس کرده بودم چند خطی باز به رسم قدیم خودم بنویسم . سه ماه از انرژی و پولم و تو کاری گذاشتم که برای انجام دادنش باید خودم نمی بودم . تصمیم گرفتم دوباره به اصل خودم برگردم . تجربه ای که یک بار پدرم انجام داده بود تکرار کردم . به خوبیش فکر می کنم که شکست مقدمه ایست بر پیروزی ...

نظرات 1 + ارسال نظر
angel یکشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:33 ق.ظ

kheili khoshhalam barat ke az tasmimi ke gerefti razi hasti va be arameshi residi ke kheili tou zendegit kam dashti .omidvaram in tajrobe paye o bonyadi mohkam baraye pirouzihaye ayandat bashe....

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد