تمام ناپیدای من

درد من این گشتن بی امان ، پی چیزی است که نمی دانم چیست

تمام ناپیدای من

درد من این گشتن بی امان ، پی چیزی است که نمی دانم چیست

آرامش

حاضرم همه چیزم رو بدم اما یک آرامش پایدار داشته باشم . یک ماه گذشته خیلی سخت گذشت . کم کم دارم برمی گردم به زندگی عادی خودم . دلم برای خودم تنگ شده .

نظرات 1 + ارسال نظر
فردای روشن چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 07:55 ب.ظ

پشت تنهایی من که رسیدی ،
گوشهایت را بگیر !

اینجا سکوت ،
گوش تو را کر میکند
اما !

چشمهایت را باز کن
تا بتوانی لحظه لحظه ی اعدام ثانیه ها را نظاره کنی

هجوم سایه های خیال،
سرابهای بی وقفه ی عشق،

تک بوسه های سرد
و فریادهای عقیم جوانی
منظره ای به تو میدهد
که میتوانی تنهایی مرابه خوبی ترسیم کنی

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد