تمام ناپیدای من

درد من این گشتن بی امان ، پی چیزی است که نمی دانم چیست

تمام ناپیدای من

درد من این گشتن بی امان ، پی چیزی است که نمی دانم چیست

تنهایی

گاهی وقت ها بدجوری احساس تنهایی می کنم . انگار بین تمام آدم ها تنهام . ولی هیچ وقت برام مهم نبوده . احساس تنهایی وقتی آزارم می ده که می بینم بعضی وقت ها کنار عزیز ترین کسم هم تنهام . سهراب بیخود نگفته . وصل ممکن نیست . همیشه فاصله ای هست . بعضی وقت ها تحلیل می شی ، تحقیر می شی . ولی بهتره بری تو غار تنهایی خودت ، کمی فکر کنی شایدم چند خطی رو با کلمات بازی کنی . کاش منم مثل بقیه آدما بودم ، یا حداقل از جنس آدمای اطرافم بودم . دیگه لازم نبود هیچ کس و درک کنم . خدایا ، حالا دیگه خودت می دونی که این چندمین باره که تو دلم بهت می گم "ازت متنفرم"

نظرات 2 + ارسال نظر
سید داود ساجد جمعه 10 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:34 ب.ظ http://sajed.blogsky.com

چند تا از مطالبی رو که داخل وبلاگت گذاشتی خوندم ،احساس کردم دردی داری که نمی نویسی ازش یا من نتونستم پیداش کنم به هر حال من به وبلاگای زیادی سر میزنم اما مثل شما کم پیدا می کنم که اینقدر احساسی قلم بزنند.کسانی که روحیه لطیفی دارند باعث آرامش من میشند.

تو یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 02:55 ق.ظ http://www.chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com

چقدر چقدر چقدر دوست دارم این غار تنهایی رو...
دقیقا بعضی وقتا بعضی از آدم ها روحت رو جر میدن...
با همون تحلیلاشون با همون تحقیراشون...
گاهی زیاد دلت تنهایی مطلق میخواد....

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد