تمام ناپیدای من

درد من این گشتن بی امان ، پی چیزی است که نمی دانم چیست

تمام ناپیدای من

درد من این گشتن بی امان ، پی چیزی است که نمی دانم چیست

انتقام

من توی زندگیم از خیلیا زخم خوردم ، از خیلیا دلخور شدم و رنجیدم . خیلی وقت ها دلم می خواسته انتقام سختی بگیرم . ولی وقتی در موضعی قرار گرفتم که می تونستم پدر طرف رو در بیارم این کار رو نکردم . نمی دونم چرا !!! به عفو و لذتی که در او هست و در انتقام نیست معتقد نیستم ، ولی نمی دونم چرا وقتی دستم به انتقام باز می شه این کار رو نمی کنم . 
نظرات 5 + ارسال نظر
جلال نوشت دوشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:04 ق.ظ http://jalalnevesht.com

سلام
درست میگی. لذتی که تو عفو هست تو انتقام نیست

من اصلا چنین حرفی نزدم و اصلا اعتقادی هم به این حرف ندارم .

تو دوشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:17 ب.ظ http://www.chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com

منم این طوریم و میدونم چرا وقتی دستت بازه واسه انتقام این کار رو نمیکنی...

چرا ؟

تو سه‌شنبه 31 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:43 ق.ظ http://www.chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com

درگیری های درونی باعث میشه تو موقعی که میخوای انتقام بگیری حس نداشته باشی...
البته واسه من بی حسیم هست...
من آرامشی که در بی حسی دارم رو حاضر نیستم با چیزی عوض کنم...موقع انتقام که میرسه میرم تو بی حسی و بیخیال همه چی میشم...
فک کنم خیلی بد توضیح دادم و نتونستم منظورم رو برسونم...

تو سه‌شنبه 31 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:53 ق.ظ http://www.chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com

برگشتم یه چیز دیگه بگم اونم اینکه وقتی دیگه حسی واسه انتقام نداری گاهی اطرافیانت دهنت رو صاف میکنن و هرگز نمیفهمن که تو واقعا هیچ حسی واسه انتقام نداری...

این حسو خوب اومدی

[ بدون نام ] چهارشنبه 1 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:23 ق.ظ

man hamishe be entegham fek mikoanam hamishe be badtarin shekl tou zehnaam az har kac ke azyatam mikone entegham migiram vali dar nahayat vaghti zamane amal mirese hich kar nemikonam faghat delam migire hameye dardamo tou delam mirizam ,,nemidounam in bade ya khoub vali ....
vali bazi vaghta ke az kac narahat misham yeki 2 ta matalak ke behesh migam najour hal mikonam

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد