تمام ناپیدای من

درد من این گشتن بی امان ، پی چیزی است که نمی دانم چیست

تمام ناپیدای من

درد من این گشتن بی امان ، پی چیزی است که نمی دانم چیست

کشور من (32)

در کشور من نصایح و پندهای آموزنده از در و دیوار می بارد و اساسا عشق به نصیحت کردن در خون مردمان این ملک در جریان است . اما هیچ کس ، هیچ وقت ، هیچ نصیحتی را به گوش نمی گیرد و اساسا همه از نصیحت شدن متنفرند .

کشور من (31)

در کشور من هیچ وقت هیچ انتقادی پذیرفته نمی شود و هیچ کس جسارت پذیرفتن اشتباهش را ندارد .

درک

بعضی وقت ها برای فهمیدن پوچ و توخالی بودن یک نفر کافیست فقط پنج دقیقه با او صحبت کنی و بعضی وقت ها برای درک عمق فهم و شعور یک نفر سالها گذر زمان کافی نیست .

کشور من (30)

در کشور من آدم ها ترجیح می دهند به جای اینکه خودشان را بالا بکشند ، آدم های بالاتر از خودشان را پایین بکشند .

کشور من (29)

در کشور من اکثر آدم ها چنان درگیر ملغمه ای از مدرنیته و سنت هستند که نه دینشان دین است ، نه مدرنیته شان مدرن و نه قیافه شان و اخلاقشان به آدم می ماند

من ؛ یک معتاد

مثل یک معتاد در حال از دست دادن لپتاپم به مدت یک هفته هستم و از دیشب تا کنون دیوانه وار پای اینترنت نشستم و گویی آخرین لحظات عمرم را می گذرانم . خوب می دانم یک هفته برای ترک اعتیاد زمان کمی است و قطعا هر طور شده یک جوری در این یک هفته باز هم به اینترنت ناخنک خواهم زد .

نامه یک هموطن

امروز نامه ای به صندوق پستی ام آمده بود که خیلی درباره اش فکر کردم . کسی که نوشته های من تحت عنوان "کشور من" خاطرش را رنجانده بود و باعث شده بود که حتی به هویتم به خاطر نوشته هایم شک کند . سعی کردم جواب نامه اش را آنچنان که در توانم بود و می توانستم به دوش واژه هایم بسپارم با ایمیل بدهم . دلم می خواست نامه اش را و جواب خودم را روی وبلاگ بگذارم ، اما فعلا شک دارم . امیدوارم باز هم به این وبلاگ سر بزند .

کشور من (28)

در کشور من مردمانش همه به تابو هایی دچارند ، که حتی فکر کردن را بر خود حرام می دانند .

کشور من (27)

در کشور من مردم هنوز فکر می کنند اسب حتما باید حیوان نجیبی باشد .

کشور من (26)

در کشور من هر وقت بر خلاف میل و سلیقه کسی حرف زدی از انصاف خارج می شوی .