تمام ناپیدای من

درد من این گشتن بی امان ، پی چیزی است که نمی دانم چیست

تمام ناپیدای من

درد من این گشتن بی امان ، پی چیزی است که نمی دانم چیست

ارزش ها

وقتی ارزش ها عوض می شوند ، عوضی ها با ارزش می شوند .

نامه یک هموطن

امروز نامه ای به صندوق پستی ام آمده بود که خیلی درباره اش فکر کردم . کسی که نوشته های من تحت عنوان "کشور من" خاطرش را رنجانده بود و باعث شده بود که حتی به هویتم به خاطر نوشته هایم شک کند . سعی کردم جواب نامه اش را آنچنان که در توانم بود و می توانستم به دوش واژه هایم بسپارم با ایمیل بدهم . دلم می خواست نامه اش را و جواب خودم را روی وبلاگ بگذارم ، اما فعلا شک دارم . امیدوارم باز هم به این وبلاگ سر بزند .

حس غریب

حس غریبیست وقتی در هر جا که هستی ، احساس می کنی اینجا جایی نیست که تو باید باشی و دوست داری باشی .

سیزده

من به نحس بودن سیزده با تمام وجودم معتقدم . گندترین روزهای زندگی در سیزدهم هر ماه به سراغم می آید .

دنیای آرزوهایم

گاهی چنان دنیای آرزوهایم سقوط می کند که در خود فرو می ریزم .

یک روز در تاریخ

کدامین ابلهی در حالی که از رنج زخمی عمیق در حال نابودیست نگران زخم یک نفر در آن سوی خیابان خواهد بود ؟

آخه به کسی چه ؟

رفتم از دکه ای آب معدنی بگیرم ، چنان چشاشو گرد کرده و با اکراه بطری آب رو بهم داده که انگار داره ارث باباشو می ده بهم  . یکی نیست بهش بگه آخه به توچه که من روزه نیستم . مگه همه باید مثل هم فکر کنند؟ اصلا مگه آبو خریدم ، خوردم که اینجوری به رگ امر به معروفت بر خورده ؟ خدایا کی می خوای این بساط حمق و گولی رو از این مملکت گل و بلبل جمع کنی ؟

تردید

مشکل دنیا اینست که احمق ها کاملا از خود یقین دارند و آنها که داناترند سرشار از شک و تردیدند .
                                                                                                     برتراند راسل

ادامه مطلب ...

خوشبختی

خوشبختی فاصلی بین این بدبختی تا بدبختی دیگر است .

چارلی چاپلین

اعتیاد این روزهای من

یک راه جدید پیدا کردم برای فرار از همه چیزهایی که ازشون متنفرم  . شنا ؛ شنا این روزا شده اعتیاد جدید من . تک و تنها می رم فقط شنا میکنم .  آبی آب بهم آرامش می ده . لحظه خون بازی این اعتیاد لحظه هاییست که خسته روی آب غوطه ور میشم  ، آب گوش هام رو پر می کنه و صدای دنیای بیرون قطع میشه . تنها چیزی رو که می شنوم صدای قلب خودمه . فکرم اما باز میشه . دنیای درونم شفاف می شه و احساسش می کنم . گویی دیگه در بند نیست . خودم رو رها می کنم و گاهی اوقات با خودم فکر می کنم ، آخه چرا به دنیا اومدم ؟!!